گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلد نهم
بخش سوم : عدالت و شرور



اشاره

بخش سوم : عدالت و شروردرآمدفصل یکم : معیار شناخت خیر و شرفصل دوم : حکمت گرفتاری هافصل سوم : عوامل شرورفصل چهارم : موانع شرور

.


ص: 170

. .


ص: 171



درآمد

پیدایش «ثَنَویّه»

درآمدیکی از مسائلی که از گذشته های بسیار دور ، مورد توجّه بوده است و مکرّر مورد پرسش قرار می گیرد ، این است که : پدیدآورنده مصائب (گرفتاری ها) و شُرور (بدی ها و ناگواری ها) در جهان آفرینش کیست؟ به عبارت روشن تر ، با عنایت به این که خداوند متعال ، عادل است و به هیچ کس، کمترین ظلمی روا نمی دارد، این پرسش ها مطرح می شوند که : خالق و تقدیرکننده ناکامی ها و مشکلات کیست؟ چرا خدا گروهی را زشت و گروهی را زیبا آفریده است؟ چرا در جهان ، نادانی، ناتوانی، ناداری ، محرومیت، تبعیض، ستم، ستمگر، و عوامل گم راهی وجود دارند؟ پدیدآورنده سیل، توفان، زلزله، بیماری و مرگ کیست؟ آیا وضعیّت مناسب جهان ، این نیست که در آن ، بدی ها و ناکامی ها نباشند و به جای آنها ، خوشی ها و شادمانی ها قرار گیرند؟ و آیا بویژه با تفسیری که ما از ظلم و عدل داریم این شُرور ، ظلم محسوب نمی شوند؟

پیدایش «ثَنَویّه»شبهه شُرور ، موجب شده است که گروهی به نام «ثَنَویّه» ، به وجود دو آفریدگار ،

.


ص: 172



شُرور و انکار آفریدگار

پاسخ اجمالی به شبهه شُرور

قائل شوند : یکی خالق نیکی ها و دیگری خالق شُرور . طایفه ای از آنان ، نور را خالق نیکی ، و ظلمت را خالق شر دانسته اند و طایفه ای معتقد شده اند که یزدان ، خالق خیر است و اهریمن ، خالق شر . (1)

شُرور و انکار آفریدگاربرخی وجود شرور و ناکامی ها را دلیل فاقد شعور بودنِ هستی و انکار آفریدگار می دانند .

پاسخ اجمالی به شبهه شُرورآنچه به طور اجمالی در پاسخ شبهه شرور می توان گفت ، این است که : اوّلاً : ملاک تشخیص خیر و شر ، درک ابتدایی و سطحی عقل نیست ؛ چرا که ممکن است چیزی به ظاهر ، شر ، ولی در واقع ، خیر باشد . عکس این مطلب نیز درست است . بنا بر این ، بسیاری از چیزهایی که انسان ، آنها را شر می پندارد و آنها را با عدالت و حکمت الهی ناسازگار می بیند، در واقع ، عین عدالت و حکمت اند . ثانیا : شر، مخلوق و تقدیرشده خداوند متعال است ؛ ولی منسوب به او نیست ؛ چرا که اراده انسان در پدید آمدن آن ، نقش دارد و بر اساس سنّت غیر قابل تغییر آفرینش، پیشگیری از شُرور ، تنها با پیشگیری از عوامل آنها امکان پذیر است . (2) ثالثا : آفرینش شر و تقدیرشدنِ آن ، استقلالی نیست ؛ بلکه به تَبَع خیر است .

.

1- .ر . ک : ج 1 ص 379 (تقدیر خیر و شر) .
2- .ر . ک : ص 271 (بخش سوم / فصل سوم : عوامل شُرور) و ص303 (فصل چهارم : موانع شُرور) .

ص: 173



پاسخ تفصیلی به شبهه شُرور

یک . معنای «خیر» و «شر»

دو . ملاک تشخیص خیر و شر

بنا بر این ، منافاتی با عدالت و حکمت ندارد. این ، پاسخ اجمالی قرآن و احادیث اسلامی و به تعبیری پاسخ خود خداوند متعال به «شبهه شرور» و منافات نداشتنِ آن با عدالت و حکمت اوست.

پاسخ تفصیلی به شبهه شُروربرای پاسخ دادن به شبهه شرور ، چند مسئله باید مورد بررسی قرار بگیرند :

یک . معنای «خیر» و «شر»خیر و شر ، گاهی به معنای لذّت و درد ، مورد لحاظ قرار می گیرند. این معنا ، معنایی سطحی و ابتدایی است ؛ چرا که ممکن است انسان از چیزی لذّت ببرد ؛ امّا آن چیز برای انسان ، زیانبار باشد و موجب بدبختی او شود . خیر ، در معنای درست، عبارت است از : چیزی که برای انسان ، سودمند باشد و سعادت او را به دنبال بیاورد . شر نیز در معنای درست ، عبارت است از : چیزی که برای انسان ، زیانبار باشد و موجب بدبختی او گردد.

دو . ملاک تشخیص خیر و شرنکته مهم در تعریف خیر و شر ، این است که : از کجا می توان فهمید که چیزی حقیقتا برای انسان ، سودمند است یا زیانبار؟ به عبارت دیگر ، ملاک تشخیص خیر و شر و سود و زیان چیست؟ آیا ملاک تشخیص خیر و شر و سود و زیان ، همان درک ابتدایی و سطحیِ عقل است و یا درکی است که عقل ، پس از تأمّل و احاطه یافتن بر تمام ابعاد موضوع ، پیدا می کند؟ بی شک ، عقل تا زمانی که تمام ابعاد یک موضوعْ روشن نباشد، نمی تواند

.


ص: 174



سه . خیر و شر در جهان بینی اسلامی

درباره سودمند و یا زیانبار بودن آن ، داوری کند . داوری سطحیِ عقل درباره موضوعی که تمام ابعادش روشن نیست ، از نظر علمی ، فاقد اعتبار است ؛ زیرا چه بسا چیزهایی هستند که در نظر ابتدایی ، سودمند جلوه می کنند ؛ ولی با تأمّل ، معلوم می شود که در واقع برای انسان زیانبارند و نیز چه بسا چیزهایی که در دید ابتدایی، زیانبار جلوه می کنند ؛ ولی با تأمّل و بررسی آثار آنها ، سودمند بودنشان مشخّص می گردد.

سه . خیر و شر در جهان بینی اسلامیدر جهان بینی اسلامی ، خیر، سودی است که برای زندگیِ همیشگی انسان ، زیانبار نباشد و شر، زیانی است که برای زندگیِ همیشگی انسان ، سودمند باشد . امام علی علیه السلام می فرماید : ما شَرٌّ بِشَرٍّ بَعدَهُ الجَنَّهُ ، وما خَیرٌ بِخَیرٍ بَعدَهُ النّارُ وکُلُّ نَعیمٍ دونَ الجَنَّهِ مَحقورٌ ، وکُلُّ بَلاءٍ دونَ النّارِ عافِیَهٌ . (1) شرّی که پس از آن ، بهشت باشد ، شر نیست . خیری که پس از آن ، آتش باشد ، خیر نیست . هر نعمتی غیر از بهشت ، کوچک است و هر بلایی جز آتش ، عافیت . و در احادیثی دیگر می فرماید : لا تَعُدَّنَّ خَیرا ما أدرَکتَ بِهِ شَرّا. (2) خیری را که با آن ، شر عایدت می شود ، خیر نشمار . لا تَعُدَّنَّ شَرّا ما أدرَکتَ بِهِ خَیرا . (3) شری را که با آن ، خیر به دست می آوری ، شر نشمار .

.

1- .ر . ک : ص 212 ح 6401 .
2- .ر . ک : ص 212 ح 6402 .
3- .ر . ک : ص 212 ح 6403 .

ص: 175

بر اساس این جهان بینی، قرآن کریم ، مکرّر یادآور می شود که درک ابتدایی و سطحیِ عقل، ملاک تشخیص خیر و شر نیست : «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَّکُمْ وَعَسَی أَن تَکْرَهُواْ شَیْئاً وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَی أَن تُحِبُّواْ شَیْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ . (1) بر شما کارزارْ واجب شده است ، در حالی که برای شما ناگوار است . و بسا چیزی را خوش نمی دارید و آن برای شما خوب است ، و بسا چیزی را دوست می دارید و آن برای شما بد است ، و خدا می داند و شما نمی دانید» . نیز می فرماید : «وَلَلءِن قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوْمُتُّمْ لَمَغْفِرَهٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَحْمَهٌ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ . (2) و اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید ، قطعا آمرزش خدا و رحمت او از [ همه ] آنچه [ کافران ]جمع می کنند ، بهتر است» . در این آیات، جنگیدن در راه خدا و کشته شدن در این راه، «خیر» معرّفی شده اند ، در حالی که در نظر ابتداییِ عقل ، شر محسوب می شوند . همچنین در آیه نخست ، به یک اصل کلّیِ عقلی اشاره شده است که : درک ابتدایی عقل ، نمی تواند ملاک تشخیص خیر و شر و سودمند یا زیانبار بودن چیزی باشد . از همین روست که کشته شدن در راه خدا که در نظر ابتدایی عقل ، شر محسوب می شود ، با عنایت به پیامدهای آن ، در واقع ، نه تنها شر نیست ، بلکه خیر محض است . به عکس، ثروت فراوان از نظر قرآن کریم ، برای رفاه زدگان و استثمارگران ، شر و مایه بدبختی است، در صورتی که از نظر مردم کوتاه فکر و درک ابتدایی عقل ، مایه خوش بختی است و خیر محسوب می گردد:

.

1- .بقره : آیه 216 .
2- .آل عمران : آیه 157 .

ص: 176

«وَلَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِمَا ءَاتَلهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ هُوَ خَیْرًا لَّهُم بَلْ هُوَ شَرٌّ لَّهُمْ . (1) و کسانی که به آنچه خدا از فضل خود به آنان عطا کرده ، بخل می ورزند ، هرگز تصوّر نکنند که آن (بخل ورزی) برای آنان خوب است ؛ بلکه برایشان بد است» . نیز بر پایه این جهان بینی، قرآن کریم ، زندگی کافران و برخورداری آنان از امکانات و نعمت های مادّی دنیا را نه تنها به سود آنها نمی داند ، بلکه برای آنها زیانبار می داند : «فَلَا تُعْجِبْکَ أَمْوَ لُهُمْ وَلآَ أَوْلَدُهُمْ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُم بِهَا فِی الْحَیَوهِ الدُّنْیَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ کَفِرُونَ . (2) اموال و فرزندان آنان ، تو را به شگفت نیاورد . جز این نیست که خدا می خواهد آنان را در زندگی دنیا به وسیله اینها عذاب کند و جانشان در حال کفر ، بیرون رود » . همچنین تأکید می کند که مهلت دادن به کافران و طولانی شدن عمرشان ، به سود آنها نیست: «وَلَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ . (3) و البتّه نباید کسانی که کافر شده اند ، تصوّر کنند این که به ایشان مهلت می دهیم ، برای آنان نیکوست . ما فقط به آنان مهلت می دهیم تا بر گناه [ خود ]بیفزایند و [ آن گاه ]عذابی خفّت آور خواهند داشت» .

.

1- .آل عمران : آیه 180 .
2- .توبه : آیه 55 .
3- .آل عمران : آیه 178 .

ص: 177



چهار . تفاوت عقیده امامیّه و اَشاعره

بنا بر این ، خیر یا شر بودن چیزهایی که به ظاهر ، خوب و مایه خوش بختی ، یا بد و مصیبتْ تلقّی می شوند ، بستگی به نوع جهتگیری انسان در برابر آنها دارد . ناکامی ها و ناگواری ها ، در صورتی واقعا شرّند که موجب رشد و تکامل انسان نباشند و کام روایی ها در صورتی واقعا خیرند که موجب انحطاط و بدبختی انسان نشوند . بر این اساس ، انسان می تواند با انتخاب صحیح، چیزهای به ظاهر بد را تبدیل به خیر نماید و با انتخاب نادرست ، چیزهای به ظاهر خوب را به شر تبدیل کند .

چهار . تفاوت عقیده امامیّه و اَشاعرهممکن است کسی بگوید : بر اساس آنچه در تبیین ملاک خیر و شر گذشت، عقل به خاطر احاطه نداشتن بر تمام مصالح و مفاسد ، در بسیاری از موارد نمی تواند درباره خیر یا شر بودنِ چیزها داوری کند . آیا این ، همان سخن اشاعره نیست که می گویند : «عقل ، توان تشخیص خیر و شر را ندارد»؟ پاسخ ، این است که : از نظر اشاعره، حُسن و قُبح اشیا ، ذاتی نیست ؛ بلکه اعتباری (قراردادی) است . آنها بر این باورند که تنها خداست که می تواند چیزی را خیر و یا شر قرار دهد و عقل ، حقّ داوری درباره خوب و بد را ندارد. از این رو ، اگر خداوند ، کاری را انجام دهد که به تشخیص عقل، صد در صد قبیح و خلاف عدل است، چون خدا آن را انجام داده ، باید معتقد شد که آن کار ، زیبا و عین عدالت است. این ، در حالی است که از نظر امامیّه و نیز معتزله ، حسن و قبح اشیا ، ذاتی و افعال خداوند بر اساس مصالح و مفاسد واقعی اند و عقل می تواند مصالح و مفاسد و حسن و قبح اشیا را درک کند ، امّا نه در همه موارد ؛ چرا که عقل به اسرار

.


ص: 178



پنج . اقسام خیر و شر

1 . خیر و شرّ مطلق

2 . خیر و شرّ نسبی

هستی ، احاطه ندارد : «وَ مَا أُوتِیتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَا قَلِیلاً . (1) و به شما از دانش ، جز اندکی داده نشده است» . بنا بر این ، انسان ، بسیاری از چیزهایی را که در نگاه ابتدایی، شر و زیانبار و بر خلاف عدالت و حکمت می پندارد، اگر احاطه علمی به همه ابعاد و آثار آنها پیدا کند، خواهد دید که واقعا خیر و سودمندند و عین عدالت و حکمت اند .

پنج . اقسام خیر و شرخیر و شر را به دو قسمت می توان تقسیم کرد :

1 . خیر و شرّ مطلقخیر مطلق، پدیده ای است که سود محض باشد و برای هیچ چیز و هیچ کس زیانی نداشته باشد. شرّ مطلق نیز آن است که زیان محض باشد و برای هیچ چیز و هیچ کس ، سودی نداشته باشد.

2 . خیر و شرّ نسبیکمتر پدیده ای را می توان یافت که خیر مطلق و یا شرّ مطلق باشد و غالبا پدیده ها ترکیبی از خیر و شرّند . از این رو ، پدیده هایی که سود آنها بر زیانشان غلبه دارد ، «خیر» و پدیده هایی که زیان آنها بر سودشان غلبه می کند ، «شر» نامیده می شوند . بنا بر این ، ممکن است پدیده ای برای یکی ، سودآور و خیر باشد و برای دیگری و یا دیگران ، زیانبار و شر . برای نمونه ، نیش حشرات و چنگال و دندان درندگان که ابزار دفاع و تغذیه آنها هستند برای خودِ آنها خیرند ؛ ولی برای

.

1- .اسراء : آیه 85 .

ص: 179



شش . خلقت و تقدیر خیر و شر

اشاره

انسان ها ، شر محسوب می گردند. عکس مطلب نیز درست است . ممکن است چیزی برای یکی ، شر و زیانبار ؛ ولی برای دیگری و دیگران ، خیر باشد، مانند باران ؛ چرا که با ویرانی خانه یا لانه ای، برای صاحب خانه و لانه ، شر است ؛ ولی برای عموم مردم ، خیر است . از این رو برای داوری درباره خیر و یا شر بودن هر پدیده ، باید همه ابعاد و آثار آن را ملاحظه نمود .

شش . خلقت و تقدیر خیر و شراز دیدگاه قرآن و احادیث ، خیر و شر ، هر دو مخلوق و تقدیرشده خداوند متعال هستند ؛ چرا که هیچ پدیده ای نیست که پدیدآورنده ای جز خدا داشته باشد و از دایره تقدیر و تدبیر ، خداوند بیرون باشد . قرآن کریم تصریح می فرماید : «وَإِن تُصِبْهُمْ حَسَنَهٌ یَقُولُواْ هَذِهِ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَهٌ یَقُولُواْ هَذِهِ مِنْ عِندِکَ قُلْ کُلٌّ مِّنْ عِندِ اللَّهِ . (1) و اگر [ پیشامد ] خوبی به آنان برسد ، می گویند : «این ، از جانب خداست» و چون صدمه ای به ایشان برسد ، می گویند : «این ، از جانب توست» . بگو : همه[ ی پیشامدهای خوب و بد،] از جانب خدایند» . و نیز می فرماید : «مَا أَصَابَ مِن مُّصِیبَهٍ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی أَنفُسِکُمْ إِلَا فِی کِتَبٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَ لِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ . (2) هیچ مصیبتی ، نه در زمین و نه در نفْس های شما نمی رسد ، مگر پیش از آن که آن را پدید بیاوریم ، در کتابی هست . این کار بر خدا آسان است» .

.

1- .نساء : آیه 78 .
2- .حدید : آیه 22 . نیز ، ر . ک : تغابن : آیه 11 و دانش نامه عقاید اسلامی : ج 8 ص 79 (تقدیر خیر و شر) .

ص: 180



1 . مقصود از خلقت شر

2 . کدام نوع از شُرور؟

همچنین در حدیث قدسی آمده است : أنَا اللّهُ لا إلهَ إلّا أنَا ، خالِقُ الخَیرِ وَالشَّرِّ ، وهُما خَلقانِ مِن خَلقی . (1) من خدایم و معبودی جز من نیست ؛ آفریننده خیر و شر . آن دو ، آفریده هایی از آفریدگان من هستند . در این جا چند مطلب ، قابل طرح است :

1 . مقصود از خلقت شرمعروف است که «شر» در تحلیل نهایی ، گاه به امر عدمی و گاه به امر وجودی ای که سبب امر عدمیِ زیانبار می شود ، بازگشت می نماید . بنا بر این ، آفرینش شر نمی تواند به معنای آفرینش عدم باشد ؛ بلکه به معنای ایجاد پدیده ای است که به امر عدمیِ زیانبار ، منتهی می گردد ، مانند پدیده های : زلزله، توفان، سیل و میکروب که موجب مرگ (عدم حیات) و بیماری (عدم سلامت) می گردند .

2 . کدام نوع از شُرور؟پیش از این، شر را به «شرّ مطلق» و «شرّ نسبی» تقسیم کردیم . نیز گفتیم که گاهی شرّ چیزی بر خیر آن، غلبه دارد و آن پدیده «شر» محسوب می شود ، و گاهی خیر چیزی بر شرّش غلبه دارد و آن پدیده، «خیر» شمرده می شود ، و گاهی خیر و شرّ پدیده ای برابرند و آن پدیده ، نه خیر محسوب می شود و نه شر . اکنون باید دید که کدام یک از اقسام شُرور ، مخلوق خداوند متعال اند . بی تردید ، خداوند حکیم و دادگر ، پدیده ای را که شرّ مطلق است ، یا شرّ آن بر خیرش غلبه دارد و یا خیر و شرّ آن برابراند ، نمی آفریند ؛ بلکه آفریده های او یا

.

1- .ر . ک : دانش نامه عقاید اسلامی : ج 8 ص 382 ح 6046 .

ص: 181



3 . خلقت خیر پیش از خلقت شر

4 . نقش اراده انسان در پیدایش شُرور

خیر مطلق اند و یا خیر آنها بیش از شرّشان است . بنا بر این ، تنها قسم اخیر از اقسام شرور را می توان مخلوق خدا دانست .

3 . خلقت خیر پیش از خلقت شردر شماری از احادیث آمده است که خداوند متعال ، خیر را پیش از شر آفریده، چنان که در حدیثی قدسی می خوانیم : أنَا اللّهُ الکَریمُ ، خَلَقتُ الخَیرَ قَبلَ الشَّرِّ . (1) من خدای بزرگوارم . خیر را پیش از شر آفریدم . این گونه احادیث ، ظاهرا به نکته مهمّی اشاره دارند که در تبیین آفرینش شُرور ، باید مورد توجّه باشد. آن نکته ، این است که شر ، آفرینشی مستقل و جدا از خیر ندارد ، بدین معنا که خداوند متعال چیزی را که ذاتا شر باشد ، نیافریده است ؛ بلکه آنچه آفریده ، خیر است و شر به تَبَع آفرینشِ خیر پدید می آید . برای نمونه ، خداوند متعال زمین را می آفریند . آفرینش زمین ، خیر است ؛ امّا زلزله که لازمه طبیعت زمین است نیز پدید می آید . یا خداوند متعال ، ابر و باد و باران را که همگی خیرند ، می آفریند ؛ امّا همین ها گاه موجب توفان و سیل زیانبار می گردند .

4 . نقش اراده انسان در پیدایش شُرورمهم ترین مسئله در باب شُرور و منافات نداشتن آنها با عدالت و حکمت الهی، نقش انسان در پیدایش آنهاست ، بدین معنا که هر چند در نظام هستی، هیچ چیز از دایره خلقت و تقدیر الهی خارج نیست ، لیکن بر اساس همان نظام، اراده

.

1- .ر . ک : دانش نامه عقاید اسلامی : ج 8 ص 388 ح 6051 .

ص: 182



هفت . حکمت گرفتاری های انسان های آگاه

اشاره

انسان در پیدایش شُرور و ناکامی هایی که به او می رسند ، نقش اصلی دارد . قرآن کریم ، با این که همه خوشی ها و ناخوشی هایی را که به انسان می رسند ، از جانب خدای متعال می داند، در عین حال ، تصریح می کند که : «مَّا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَآ أَصَابَکَ مِن سَیِّئَهٍ فَمِن نَّفْسِکَ . (1) هر چه از خوبی ها به تو می رسد ، از جانب خداست و آنچه از بدی به تو می رسد ، از خود توست» . به سخن دیگر ، شُرور از یک نگاه ، مخلوق خدایند و از نگاه دیگر ، منسوب به انسان . از این نظر که همه پدیده ها سرانجام به علّه العلل و مسبِّب الأسبابْ منتهی می شوند، شرور ، مخلوق خدایند ؛ امّا از این نظر که اراده انسان در پدید آمدن آنها نقش دارد ، شُرور به انسان نسبت داده می شوند و نه خدا، چنان که امام صادق علیه السلام در مقام نیایش ، به خداوند متعال می فرماید : الخَیرُ فی یَدَیکَ وَالشَّرُّ لَیسَ إلَیکَ . (2) خیر ، در دستان توست و شر ، منسوب به تو نیست . بنا بر این ، شرور ، مخلوق خدا هستند ، نه منسوب به او . (3)

هفت . حکمت گرفتاری های انسان های آگاهبا عنایت به آنچه در شش مسئله گذشته این پژوهش آمد و با تأمّل در آیات و احادیثی که به حکمت شُرور و مصیبت ها و ناکامی ها اشاره دارند ، می توان به این جمع بندی رسید که از دیدگاه قرآن و حدیث ، مصائب (گرفتاری ها) انسان های آگاه ، یا آثار کردار ناشایست آنهاست و یا وسیله ای برای تکامل آنها .

.

1- .نساء : آیه 79 .
2- .ر . ک : دانش نامه عقاید اسلامی : ج 8 ص 390 ح 6055 .
3- .توضیح بیشتر این مسئله مهم ، در تبیین حکمت شرور و مصائب خواهد آمد (ر . ک : ص219 «حکمت گرفتاری ها») .

ص: 183



1 . مصیبت های خود کرده

اشاره
توضیح این اجمال ، بدین شرح است :

1 . مصیبت های خود کردهاز دیدگاه قرآن کریم ، همه مصیبت های رسیده به آن دسته از افراد آگاهی که مرتکب گناه می شوند، دستاورد خود آنان و نتیجه گناه آنان است : «وَ مَا أَصَبَکُم مِّن مُّصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُواْ عَن کَثِیرٍ . (1) و هر [ گونه ] مصیبتی به شما برسد ، به سبب دستاورد خود شماست ، و [ خدا ]از بسیاری در می گذرد » . این سخن ، بدین معناست که مصائب و ناملایماتی که متوجّه جامعه می شوند (مانند : قحطی ، گرانی ، توفان و زلزله) ، همه به خاطر گناهانی هستند که مردم مرتکب می شوند ، هر چند کیفر همه گناهان آنان نیستند ؛ چرا که خداوند متعال ، بسیاری از گناهان را بر اساس حکمت خود ، مورد عفو قرار می دهد، وگرنه جنبنده ای در زمین ، باقی نمی ماند : «وَ لَوْ یُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا کَسَبُواْ مَا تَرَکَ عَلَی ظَهْرِهَا مِن دَآبَّهٍ . (2) و اگر خدا مردم را به [ سزای ] آنچه انجام داده اند ، مؤاخذه می کرد ، هیچ جنبده ای را بر پشت زمین ، باقی نمی گذاشت » . قرآن با صراحتْ اعلام می کند که اگر انسان ، مرتکب کارهای ناشایست نشود و در مسیر زندگی ، راه صحیح را انتخاب کند ، برکات الهی از آسمان و زمین، او را فرا خواهند گرفت : «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی ءَامَنُواْ وَاتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَْرْض

.

1- .شورا : آیه 30 .
2- .فاطر : آیه 45. نیز ، ر.ک : نحل : آیه 61 .

ص: 184



اقسام مصیبت های خودکرده
الف مجازات

وَلَکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ . (1) و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به پرهیزگاری گراییده بودند ، قطعا برکاتی از آسمان و زمین برایشان می گشودیم ؛ ولی تکذیب کردند . پس به [ کیفر ]دستاوردشان ، [ گریبان ] آنان را گرفتیم » . از آن سو ، آن گاه که انسان از اراده و آزادی خود سوء استفاده کند ، بر اساس سنّت ثابت و تغییرناپذیر آفرینش ، نه تنها خود و جامعه را با مصائب و مشکلات توان فرسا مواجه می سازد ؛ بلکه فساد او ، برکات زمین را از بین می برد و دریا و خشکی را به تباهی می کشد : «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ . (2) به سبب آنچه دست های مردم فراهم آورده اند ، فساد در خشکی و دریا نمودار شده است» .

اقسام مصیبت های خودکردهمصیبت ها و ناکامی هایی را که در اثر کردار ناشایست انسان ، گریبانگیر او می شوند ، می توان به سه دسته تقسیم کرد :

الف مجازاتاز دیدگاه قرآن کریم ، مصائب و ناکامی های افرادی که هیچ نقطه مثبتی در زندگی ندارند و زندگی آنها سراسر فساد و تباهی است، بخشی از کیفر اعمال آنهاست. این کیفر، اعتباری (قراردادی) نیست ؛ بلکه کیفر تکوینی است و نتیجه طبیعی کردار ناشایست گناهکار است .

.

1- .اعراف : آیه 96. نیز ، ر.ک : مائده : آیه 66 .
2- .روم : آیه 41 .

ص: 185

اقوام و ملّت های مختلفی در طول تاریخ ، دچار بلاهای گوناگونی چون زلزله و توفان شده اند که قرآن ، آنها را نتیجه طبیعی کردار ناشایست آنان می داند . در سوره عنکبوت ، پس از نقل سرگذشت قوم نوح و ابراهیم و لوط و بیان مخالفت قوم عاد و ثمود و نیز مقابله قارون و فرعون و هامون با پیامبران الهی و امتناعشان از پذیرش دعوت آنان ، آمده است : «فَکُلاًّ أَخَذْنَا بِذَنبِهِ فَمِنْهُم مَّنْ أَرْسَلْنَا عَلَیْهِ حَاصِبًا وَ مِنْهُم مَّنْ أَخَذَتْهُ الصَّیْحَهُ وَ مِنْهُم مَّنْ خَسَفْنَا بِهِ الْأَرْضَ وَ مِنْهُم مَّنْ أَغْرَقْنَا وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لَکِن کَانُواْ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ . (1) و هر یک [ از ایشان ] را به گناهش گرفتار [ عذاب ]کردیم . از آنان کسانی بودند که بر [ سر ]ایشان بادی همراه با شن فرو فرستادیم ، و از آنان کسانی بودند که فریاد [ مرگبار ] ، آنان را فرا گرفت ، و برخی از آنان را در زمینْ فرو بردیم ، و بعضی را غرق نمودیم . و [ این ] خدا نبود که بر آنان ستم کرد ؛ بلکه خودشان بر خود ، ستم می کردند » . این که برخی مصیبت ها برای مجازات انسان اند ، مسئله مهمّی است که قرآن کریم ، مکرّر ، آن را بازگو کرده (2) و در احادیث اسلامی ، فراوان مورد تأکید قرار گرفته است، چنان که از امام رضا علیه السلام روایت شده : کُلَّما أَحدَثَ العِبادُ مِنَ الذُّنوبِ ما لَم یَکونوا یَعمَلونَ ، أحدَثَ اللّهُ لَهُم مِنَ البَلاءِ ما لَم یَکونوا یَعرِفونَ . (3) هر گاه مردمْ گناهانی را انجام دهند که پیش تر انجام نداده اند، خداوندْ بلاهایی

.

1- .عنکبوت : آیه 40 .
2- .ر. ک : هود : آیه 100101 ، توبه : آیه 70 ، آل عمران : آیه 9 ، یونس : آیه 13 ، کهف: آیه 59 ، قصص : آیه 59 ، نحل : آیه 112 .
3- .الکافی : ج 2 ص 275 ح 29 ، علل الشرایع : ص 522 ح 7 وفیه «یعلمون» بدل «یعملون» .

ص: 186



ب تأدیب

را برایشان پدید می آورد که سابقاً آنها را نمی شناخته اند.

ب تأدیبحکمت بخشی از مصائب و ناکامی های انسان ، تأدیب و آگاهسازی او از خطر گناه و کجرَوی است . امام علی علیه السلام در این باره می فرماید : البَلاءَ لِلظّالِمِ أدَبٌ . (1) بلا برای ستمگر ، تنبیه است . قرآن کریم، نقش مشکلات زندگی را در آگاهسازی مردم ، چنین تبیین می فرماید : «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُواْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ . (2) به سبب آنچه دست های مردم فراهم آورده اند ، فساد در خشکی و دریا نمودار شده است ، تا [ سزای ]بعضی از آنچه را کرده اند ، به آنان بچشاند » . این آیه شریف ، تباهی هایی که در کره زمین (اعم از خشکی و دریا) پدید می آیند و مشکلات ناشی از آنها را ، معلول کردار ناشایست انسان ها می داند و حکمت آنها را هشدار دادن به جامعه های خطاکار، و آگاهسازی و تأدیب (تربیتِ) مردم ، معرّفی می کند . این معنا در آیات دیگری نیز مورد تأکید قرار گرفته است . (3) امام علی علیه السلام درباره نقش تربیتی مشکلات زندگی می فرماید : إنَّ اللّهَ یَبتَلی عِبادَهُ عِندَ الأَعمالِ السَّیِّئَهِ بِنَقصِ الثَّمَراتِ ، وحَبسِ البَرَکاتِ ، وإغلاق

.

1- .ر . ک : ص 218 ح 6410 .
2- .روم : آیه 41 .
3- .ر. ک: سجده : آیه 21، اعراف : آیه 94 و 130 ، مؤمنون : آیه 76 .

ص: 187



ج تطهیر

خَزائِنِ الخَیراتِ ، لِیَتوبَ تائِبٌ ، ویُقلِعَ مُقلِعٌ ، ویَتَذَکَّرَ مُتَذَکِّرٌ ، ویَزدَجِرَ مُزدَجِرٌ . (1) خداوند ، بندگانش را با اعمال بد ، به کمبود محصول و کاهش برکت ، و بسته شدن خزائن خیر ، مبتلا می کند تا توبه کننده ای ، توبه کند و از بیخ و بن برکننده ای ، [گناهانش] بر کند و پندگیرنده ای پند گیرد و بازداشته شده ای از گناه ، از آن خودداری نماید .

ج تطهیرحکمت بخشی دیگر از مصائب و مشکلات زندگی، تطهیر (تَحمیصِ) انسان از گناهان است . کردار ناشایست ، جان انسان را آلوده می کند و آینه روان را تیره می سازد: «کَلَا بَلْ رَانَ عَلَی قُلُوبِهِم مَّا کَانُواْ یَکْسِبُونَ . (2) نه چنین است ؛ بلکه آنچه مرتکب می شدند ، زنگار بر دل هایشان بسته است» . بلاها و گرفتاری های زندگی، یکی از عوامل پاکسازی زنگارها و آلودگی های جان هستند ؛ چرا که روح انسان در آتش مصائب ، پاک و خالص می شود . از پیامبر خدا در این باره روایت شده است که : ما یُصیبُ المُؤمِنَ مِن وَصَبٍ ، ولا نَصَبٍ ، ولا سَقَمٍ ، ولا حَزَنٍ ؛ حَتَّی الهَمِّ یُهَمُّهُ ، إلّا کُفِّرَ بِهِ مِن سَیِّئاتِهِ . (3) به مؤمن ، درد طولانی و رنج و بیماری و اندوهی نمی رسد و حتّی اندیشناک چیزی نمی شود، مگر این که به خاطر آن، از بدی های او چشم پوشی می شود .

.

1- .ر . ک : ص 222 ح 6415 .
2- .مطفّفین : آیه 14 .
3- .ر . ک : ص 236 ح 6440 .

ص: 188



2 . سختی های سازنده
بنا بر این ، مصائب و مشکلات زندگی برای افراد پاکی که احیانا دچار آلودگی شده اند، نه تنها اعلام کننده خطر و آگاهی بخش اند ، بلکه تیرگی هایی را که گناهان در روح آنها پدید آورده اند نیز زایل می سازند و بدین سان ، موانع بهره گیری از عبادات، در مسیر کمالات معنوی ، از سر راه آنها برداشته می شوند . امام علی علیه السلام می فرماید : الحَمدُ للّهِِ الَّذی جَعَلَ تَمحیصَ ذُنوبِ شیعَتِنا فِی الدُّنیا بِمِحَنِهِم ، لِتَسلَمَ لَهُم (1) طاعاتُهُم ویَستَحِقّوا عَلَیها ثَوابَها . (2) ستایش، خدایی را که تطهیر گناهان شیعیان ما را در دنیا، در محنت های آنان قرار داد تا طاعات و [عبادات ]آنها سالم [و برقرار] بماند و در نتیجه آن [طاعات و عبادات]، شایستگیِ پاداش بیابند . بر این اساس، سختی های زندگی برای اهل ایمان ، از جمله نعمت های بزرگ خداوند محسوب می شوند ، چنان که از امام صادق علیه السلام روایت شده است : للّهِِ فِی السَّرّاءِ نِعمَهُ التَّفَضُّلِ ، وفِی الضَّرّاءِ نِعمَهُ التَّطَهُّرِ . (3) خداوند در آسایش ، نعمت احسان و در سختی ها نعمت پاک شدن دارد.

2 . سختی های سازندهحکمت بخشی از شُرور و سختی ها و گرفتاری های زندگی، آزمودن انسان و سازندگی اوست . قرآن کریم ، تصریح می کند که انسان به وسیله «شر» و «خیر» ، آزمایش می شود :

.

1- .فی بحار الأنوار : «بها» بدل «لهم».
2- .ر . ک : ص 242 ح 6452 .
3- .ر . ک : ص 242 ح 6453 . برای آشنایی بیشتر با احادیث مربوط به این موضوع ، ر. ک : میزان الحکمه : عنوان البلاء «تمحیص البلاء للذنوب» و عنوان الذنب «مکفرات الذنوب» .

ص: 189

«وَ نَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَهً . (1) و شما را از راه آزمایش به بد و نیک ، می آزماییم» . شر ، شامل انواع سختی ها، بیماری ها و مشکلات زندگی ، و خیر ، شامل انواع نعمت ها و خوشی هاست . در حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که : امیر مؤمنان ، بیمار شد و جمعی به عیادت رفتند . ایشان در جواب احوالپرسی ، بر خلاف متعارف فرمود : «أصبحت بشرّ» . عیادت کنندگان که انتظار این گونه پاسخ را از امیر مؤمنان نداشتند ، با تعجّب پرسیدند : «سبحان اللّه ! این ، کلام مثل توست؟» و ایشان در پاسخ فرمود : یَقولُ اللّهُ تَبارَکَ وتَعالی : «وَ نَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَهً وَ إِلَیْنَا تُرْجَعُونَ» (2) ، فَالخَیرُ الصِّحَّهُ وَالغِنی ، وَالشَّرُّ المَرَضُ وَالفَقرُ ابتِلاءً وَاختِبارا . (3) خدای متعال می فرماید: «و شما را از راه آزمایش به بد و نیک می آزماییم ...» . خیر ، صحّت و غناست و شر، بیماری و فقر است به خاطر آزمایش و انتخاب . آیه ای که در کلام امیر مؤمنان آمده ، دلیل روشنی است بر این که حکمت بخشی از مصائب ، «آزمایش» است تا انسان ، در نتیجه شکیبایی و موفّقیت در امتحان ، به کمال برسد . این معنا در آیه ای دیگر ، چنین آمده است : «وَلَنَبْلُوَنَّکُم بِشَیْ ءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَ لِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَ تِ وَبَشِّرِ الصَّبِرِینَ . (4)

.

1- .انبیاء : آیه 35 .
2- .الأنبیاء : آیه 35 .
3- .ر . ک : ص 220 ح 6413 .
4- .بقره : آیه 155 .

ص: 190

و قطعا شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و کاهش در اموال و جان ها و محصولات می آزماییم ، و شکیبایان را مژده بده» . بر این اساس ، شُرور و سختی هایی که برای آزمون و سازندگی انسان اند ، نه تنها منافاتی با عدالت و حکمت خداوند ندارند ، بلکه عین حکمت اند . امام علی علیه السلام می فرماید : أَیُّها النّاسُ إنَّ اللّهَ قَد أعاذَکُم مِن أَن یَجورَ عَلَیکُم ، وَلَم یُعِذکُم مِن أَن یَبتَلیَکُم . (1) هلا ای مردمان! خداوند ، شما را پناه داده که به شما ستم نکند و پناه نداده که شما را مبتلا نکند . گفتنی است که آزمایش الهی ، به منظور کشف حقیقت برای خودِ انسان و یا دیگران نیست ؛ بلکه برای این است که استعدادهای نهفته انسان ، به اراده و اختیار او پرورش یابند ، به گونه ای که آنچه را در درون دارد ، آشکار کند . امام علی علیه السلام می فرماید : أَلا إنَّ تعالی اللّهَ قَد کَشَفَ الخَلقَ کَشفَهً ، لا أَنَّهُ جَهِلَ ما أَخفَوهُ مِن مَصونِ أسرارِهِم وَمَکنونِ ضَمائِرِهِم ، وَلکِن لیَبلوَهُم أَیُّهُم أَحسَنُ عَمَلاً ، فَیَکونَ الثَّوابُ جَزاءً وَالعِقابُ بَواءً . (2) هان! بدانید که خداوند متعال ، [پنهانی های] مردم را آشکار کرد ، نه از سرِ این که نمی دانست نگاهدارِ چه اسراری هستند یا در درون خود ، چه پنهان کرده اند؛ بلکه برای این که آنان را بیازماید که کدامشان از جهت عمل ، بهتر است تا ثواب ، پاداش و عقاب ، تقاص آنان باشد . جان انسان، همانند جسم او در سختی ها پرورش می یابد و آب داده و پولادین می گردد . امام علی علیه السلام در پاسخ به پندار کسانی که تصوّر می کردند

.

1- .ر . ک : نهج البلاغه : خطبه 103 .
2- .ر . ک : نهج البلاغه : خطبه 144 .

ص: 191

زندگی در شرایط سخت و تغذیه ساده ، موجب ضعف و ناتوانی جسمی می گردد ، می فرماید : أَلا وَإِنَّ الشَّجَرَهَ البَرِّیَّهَ أَصلَبُ عودا ، وَالرَّواتِعَ الخَضِرَهَ أَرَقُّ جُلودا وَالنّابِتاتِ العِذیَهَ أَقوی وَقودا وَأَبطَأ خُمودا . (1) بدانید که درخت بیابانی [که آب کمتر می خورد، ]چوبش سخت تر ، و درختان سبز ، پوستشان نازک تر است و شعله آتش گیاهان صحرایی، افروخته تر و خاموشی آنها دیرتر است . در نظام حکیمانه جهان ، سختی ها و مشکلاتی که به اهل ایمان می رسند ، به منظور پرورش استعدادهای درونی و تکامل آنهایند . در واقع ، خداوند متعال ، جان دوستان خود را در این جهان ، با بلا تغذیه می نماید و به تعبیر زیبای پیامبر خدا : إنَّ اللّهَ لَیُغَذّی عَبدَهُ المُؤمِنَ بِالبَلاءِ ، کَما تُغَذِّی الوالِدَهُ وَلَدَها بِاللَّبَنِ . (2) خداوند ، بنده مؤمنش را با بلا تغذیه می کند ، همان گونه که مادر ، فرزندش را با شیر تغذیه می کند . نیز هر کس در بزم الهی مقرّب تر است ، جام بلا بیشترش می دهند ، چنان که در حدیثی دیگر از پیامبر خدا آمده است : ما کَرُمَ عَبدٌ عَلَی اللّهِ إِلّا ازدادَ عَلَیهِ البَلاءَ . (3) هیچ بنده ای در نزد خداوندْ گرامی نشد ، مگر که [خدا ]بلا را بر او افزون کرد . درست به همین دلیل است که که رهبران بزرگ الهی ، بیش از دیگران در این

.

1- .نهج البلاغه : نامه 45 .
2- .ر . ک : ص 262 ح 6488 .
3- .بحار الأنوار : ج 96 ص 28 .

ص: 192

جهان ، محنت دیده و بلا کشیده اند . امام صادق علیه السلام در حدیثی می فرماید : إنَّ أَشَدَّ النّاسِ بَلاءً الأَنبیاءُ ثُمَّ الَّذینَ یَلونَهُم ، ثُمَّ الأَمثَلُ فَالأَمثَلُ . (1) گرفتارترینِ مردم به بلا ، پیامبران و پس از آنها دنباله روانِ آنها و آن گاه ، شریف ترین هایند . و در حدیثی دیگر می فرماید : إِنَّما یَبتَلی اللّهُ تَبارَکَ وَتَعالی عِبادَهُ عَلی قَدرِ مَنازِلِهِم عِندَهُ . (2) خداوندِ خجسته و والا ، بندگانش را به اندازه جایگاهی که در نزد او دارند ، گرفتار می کند . بنا بر این ، مصائب (گرفتاری های) زندگی ، دو جهت می توانند داشته باشند : گاه برای مجازات و تأدیب و تطهیرند و گاه برای پرورش استعدادها و کمالیابی نفْس ها و البتّه ، محنت های اولیای الهی ، از قسم دوم اند . از این رو ، در جریان برخورد یزید بن معاویه با امام زین العابدین علیه السلام ، هنگامی که یزید ، آیه : «وَ مَآ أَصَبَکُم مِّن مُّصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ ؛ (3) و هر [ گونه ] مصیبتی به شما برسد ، به سبب دستاورد خودِ شماست» را قرائت کرد و این چنین ، مصائب واردشده بر اهل بیت امام حسین علیه السلام را مجازات الهی معرّفی نمود ، امام زین العابدین علیه السلام در پاسخ فرمود : لیست هذه الآیه فینا ، إنّ فینا قول اللّه عز و جل : «مَآ أَصَابَ مِن مُّصِیبَهٍ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی أَنفُسِکُمْ إِلَا فِی کِتَبٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَآ» . (4) این آیه درباره ما نیست . درباره ما این سخن خداوند متعال است که :

.

1- .الکافی : ج 2 ص 252 .
2- .الأمالی ، مفید : ص 24 .
3- .شورا : آیه 30 .
4- .حدید : آیه 22 .

ص: 193



هشت . عوامل ناکامی های مستضعفان

اشاره
«هیچ مصیبتی نه در زمین و نه در نفْس های شما [به شما] نمی رسد ، مگر پیش از آن که آن را پدید آوریم ، در کتابی است» . جالب توجّه است که همه آنچه درباره حکمت مصائب بیان کردیم ، در این حدیث کوتاه پیامبر خدا می توان ملاحظه کرد که : إنَّ البَلاءَ لِلظّالِمِ أدَبٌ ، ولِلمُؤمِنِ امتِحانٌ ، ولِلأَنبِیاءِ دَرَجَهٌ ، ولِلأَولِیاءِ کَرامَهٌ . (1) بلا ، برای ستمگر تنبیه است و برای مؤمن ، امتحان و برای پیامبران ، درجه و برای اولیا ، کرامت .

هشت . عوامل ناکامی های مستضعفانآنچه تاکنون درباره حکمت شرور و مصائب گفته شد، در خصوص افراد آگاهی است که پیام خداوند به آنان رسیده و حجّت بر آنان تمام شده است . اکنون باید دید شُرور و ناکامی هایی که گریبانگیر افراد مستضعف (ناتوان یا ناآگاه) می شوند، چه حکمتی دارند . به سخن دیگر، در طول تاریخ ، بسیاری بوده اند و هستند که به دلایل گوناگون ، پیام خداوند به آنها نرسیده و یا به اقتضای خلقتشان نتوانسته اند مسئولیت پذیر باشند تا با عمل کردن به وظیفه خود ، هدف مورد نظر از آفرینش را برای خود ، رقم بزنند . کودکان بی پناه، عقب مانده های ذهنی و دیوانگان، مصادیق بارز این گونه انسان ها هستند . ناکامی های این گونه افراد که در اصطلاح ، «مستضعف» نامیده می شوند را چگونه می توان توجیه کرد؟ پاسخ اجمالی این پرسش ، این است که : اوّلاً ، مسئولیت ناکامی های انسان های مستضعف به استثنای مواردی که

.

1- .ر . ک : ص 218 ح 6410 .

ص: 194



1 . سوء استفاده از آزادی
حکمت های خاصّی دارند بر عهده انسان های آگاه است . ثانیا ، خداوند ، آسیب هایی را که به افراد بی گناه وارد می شوند، در آخرت ، جبران خواهد کرد . توضیح این اجمال ، به مقدّمه ای کوتاه نیاز دارد و آن ، این است که : قانون اسباب که در قرآن ، «سنّت خدا» نامیده می شود ایجاب می کند که جهان آفرینش بر اساس نظام خاصّ خود ، اداره شود . قرآن کریم ، بارها تأکید نموده که سنّت خدا ، تغییرناپذیر است . (1) این ، بِدان معناست که مدیریت و کارهای خداوند متعال ، قانونی خاص دارد که ثابت و تغییرناپذیر است و همانند قوانین اعتباری (قراردادی) ، تغییرپذیر نیست. امام صادق علیه السلام در حدیثی ، این حقیقت را روشن تر بیان می نماید : أبی اللّهُ أَن یُجرِیَ الأشیاءَ إلّا بِأسبابٍ فَجَعَلَ لِکُلِّ شَیءٍ سَبَبا . (2) خداوند ، امور را جز از طریق اسباب ، به پیش نمی برد . پس برای هر چیزی سبب قرار داده است . بر اساس قانون اسباب و یا همان سنّت ثابت خداوند در اداره جهان آفرینش ، عوامل مصائب و ناکامی های مستضعفان ، بدین شرح اند :

1 . سوء استفاده از آزادیدر جهانِ اسباب، نتیجه برخورداری انسان از آزادی و اختیار ، این است که عدّه ای ، از آزادی خود ، سوء استفاده می کنند و به حقوق دیگران تجاوز می نمایند . قرآن درباره سوء استفاده یکی از سران استکبار از آزادی خود ،

.

1- .ر. ک : احزاب : آیه 23 و 62 ، فتح : آیه 23 ، اسراء : آیه 77 ، فاطر : آیه 43 و 35 .
2- .الکافی : ج 1 ص 183 .

ص: 195



2 . آثار تکوینی گناه
می فرماید : «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَالءِفَهً مِّنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَ یَسْتَحْیِ نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ . (1) همانا فرعون در سرزمین [ مصر ] سر بر افراشت و مردم آن را طبقه طبقه ساخت ؛ طبقه ای از آنان را زبون می داشت : پسرانشان را سر می برید و زنانشان را [ برای بهره کشی ] زنده بر جای می گذاشت . وی از فسادکاران بود» . بنا بر این ، سوء استفاده انسان های آگاه از آزادی است که پدید آمدن دو طبقه ظالم و مظلوم، و استثمارگر و استثمارشده را موجب گردیده است، نه خواست آفریدگار هستی، تا عدالت او با آن ، مورد سؤال قرار گیرد و به فرموده امام علی علیه السلام : ما جاعَ فَقیرٌ إلّا بِما مُتِّعَ بِهِ غَنِیٌّ . (2) هیچ ناداری ، گرسنه نشد ، مگر به خوش گذرانی ثروتمندی .

2 . آثار تکوینی گناهدر جهان اسباب، کردار ناشایست انسان های آگاه ، به طور طبیعی و تکوینی ، در سرنوشت جامعه مؤثّر است . شخص گنهکار ، نه تنها زندگی خود را تباه می کند ، بلکه جامعه را در سراشیبی انحطاط و سقوط قرار می دهد . شخص گنهکار ، همچون انسان نادانی است که در میان دریا، کشتی را سوراخ می کند . اگر سایر سرنشینیان مانع این عمل خطرناک شوند ، همه نجات می یابند ، وگرنه ، هم سوراخ کننده کشتی و هم جز او ، همه غرق می شوند، چه مقصّر

.

1- .قصص : آیه 4 .
2- .نهج البلاغه : حکمت 328 .

ص: 196

باشند و چه نباشند، بزرگ باشند و یا کوچک . قرآن کریم با صراحت ، اعلام می فرماید : «وَاتَّقُواْ فِتْنَهً لَا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنکُمْ خَآصَّهً . (1) و از فتنه ای که تنها به ستمکاران شما نمی رسد ، بترسید » . بر اساس نظام حکیمانه آفرینش، نتیجه ظلم ، فراگیر است . آتش که گرفت ، خشک و تر می سوزند. کردار ناشایست انسان ، نه تنها مایه فساد جامعه می شود ، بلکه محیط زیست را نیز تباه می سازد : «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ . (2) و به سبب آنچه دست های مردم فراهم آورده اند ، فساد در خشکی و دریا نمودار شده است» . در جهان اسباب، هنگامی که توده مردم در برابر تجاوز و حق کشی ها سکوت می کنند ، همه آنها و حتّی مستضعفان ، به انواع بلاها که آثار تکوینی گناه اند دچار می شوند و دعای نیکان نیز برای تغییر سرنوشت جامعه، ثمربخش نخواهد بود ، چنان که امام علی علیه السلام فرمود : لا تَترُکُوا الأَمرَ بِالمَعروفِ وَالنَّهیَ عَنِ المُنکَرِ ، فَیُوَلّی عَلَیکُم شِرارُکُم ، ثُمَّ تَدعونَ فَلا یُستَجابُ لَکُم . (3) امر به معروف و نهی از منکَر را ترک نکنید، که مبادا بَدانتان بر شما مسلّط شوند و آن گاه، دعا کنید و دعایتان مستجاب نشود .

.

1- .انفال : آیه 45 .
2- .روم : آیه 41 .
3- .ر . ک : ص 266 ح 6495 .

ص: 197



3 . رعایت نکردن مسائل بهداشتی
4 . حکمت های ناشناخته
3 . رعایت نکردن مسائل بهداشتیدر جهان اسباب، تنها گناه نیست که در سرنوشت جامعه و از جمله انسان های مستضعف (ناآگاه و ناتوان) ، مؤثّر است ؛ بلکه اشتباه پدران و مادران و رعایت نکردن مسائل بهداشتی به وسیله آنان نیز در پیدایش افراد معلول و عقب مانده ذهنی ، مؤثّر است . (1) در این گونه موارد ، مسئولیت ناکامی این گونه افراد ، مستقیما متوجّه انسان های آگاه است و بر خداوند متعال ، ایرادی وارد نیست ؛ چرا که در این زمینه و برای پیشگیری از پیدایش این گونه افراد، رهنمودهای ارزنده ای از پیشوایان اسلام به مردم ارائه شده است . (2)

4 . حکمت های ناشناختهافزون بر عواملی که درباره ناکامی های مستضعفانْ بِدانها اشارت رفت، چه بسا حکمت های نهفته ای وجود دارند که بر ما مجهول اند و اگر راز آنها گشوده شود ، مشخّص می گردد که آنچه به وقوع پیوسته ، عین عدل و حکمت است، چنان که در جریان همراهی موسی علیه السلام با خضر علیه السلام ، هنگامی که خضر علیه السلام پسر بچّه به ظاهرْ بی گناهی را کُشت ، موسی علیه السلام به شدّت به وی اعتراض کرد که : «أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَکِیَّهَ بِغَیْرِ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَیْئا نُّکْرًا . 3 آیا شخص بی گناهی را بدون این که کسی را به قتل رسانده باشد ، کشتی؟ واقعا کارناپسندی مرتکب شدی» .

.

1- .ر . ک : دانش نامه احادیث پزشکی .
2- .کهف : آیه 74 .

ص: 198

آن گاه خضر علیه السلام برای بیان این که کارش صحیح و حکیمانه بوده است، می گوید : «وَ أَمَّا الْغُلَمُ فَکَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَیْنِ فَخَشِینَا أَن یُرْهِقَهُمَا طُغْیَنًا وَ کُفْرًا * فَأَرَدْنَا أَن یُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَیْرًا مِّنْهُ زَکَوهً وَ أَقْرَبَ رُحْمًا . (1) و امّا نوجوان ، پدر و مادرش ، [ هر دو ] مؤمن بودند . پس ترسیدیم [ مبادا ]آن دو را به طغیان و کفر بکشاند . پس خواستیم که پروردگارشان ، آن دو را به پاک تر و مهربان تر از او عوض دهد» . بنا بر این با توجّه به محدودیت علم انسان درباره راز هستی، با نگاه سطحی نمی توان ناکامی های مستضعفان را بر خلاف عدل و حکمت دانست . این ، در حالی است که خداوند متعال ، ناکامی های مستضعفان را که خود ، هیچ نقشی در آنها ندارند در جهان دیگر ، جبران خواهد نمود .

.

1- .کهف : آیه 80 81 .

ص: 199

. .


ص: 200

الفصل الأَوَّلُ : المیزان فی معرفه الخیر والشّرّالکتاب«کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَّکُمْ وَعَسَی أَن تَکْرَهُواْ شَیْئا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَی أَن تُحِبُّواْ شَیْئا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» . (1)

«وَلَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِمَا ءَاتَلهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ هُوَ خَیْرًا لَّهُم بَلْ هُوَ شَرٌّ لَّهُمْ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِ یَوْمَ الْقِیَمَهِ وَلِلَّهِ مِیرَ ثُ السَّمَوَ تِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ» . (2)

«وَ یَدْعُ الْاءِنسَنُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَیْرِ وَ کَانَ الْاءِنسَنُ عَجُولًا» . (3)

«فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَآ ءَاتَیْنَهُ رَحْمَهً مِّنْ عِندِنَا وَ عَلَّمْنَهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا * قَالَ لَهُ مُوسَی هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلَی أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا * قَالَ إِنَّکَ لَن تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْرًا * وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلَی مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا * قَالَ سَتَجِدُنِی إِن شَآءَ اللَّهُ صَابِرًا وَ لَا أَعْصِی لَکَ أَمْرًا * قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِی فَلَا تَسْئلْنِی عَن شَیْ ءٍ حَتَّی أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْرًا * فَانطَلَقَا حَتَّی إِذَا رَکِبَا فِی السَّفِینَهِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَیْئا إِمْرًا * قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّکَ لَن تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْرًا * قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِی بِمَا نَسِیتُ وَ لَا تُرْهِقْنِی مِنْ أَمْرِی عُسْرًا * فَانطَلَقَا حَتَّی إِذَا لَقِیَا غُلَمًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَکِیَّهَ بِغَیْرِ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَیْئا نُّکْرًا * قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّکَ إِنَّکَ لَن تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْرًا * قَالَ إِن سَأَلْتُکَ عَن شَیْ ءِ بَعْدَهَا فَلَا تُصَحِبْنِی قَدْ بَلَغْتَ مِن لَّدُنِّی عُذْرًا * فَانطَلَقَا حَتَّی إِذَآ أَتَیَآ أَهْلَ قَرْیَهٍ اسْتَطْعَمَآ أَهْلَهَا فَأَبَوْاْ أَن یُضَیِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِیهَا جِدَارًا یُرِیدُ أَن یَنقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْرًا * قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَیْنِی وَ بَیْنِکَ سَأُنَبِّئُکَ بِتَأْوِیلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَیْهِ صَبْرًا * أَمَّا السَّفِینَهُ فَکَانَتْ لِمَسَکِینَ یَعْمَلُونَ فِی الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِیبَهَا وَ کَانَ وَرَآءَهُم مَّلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفِینَهٍ غَصْبًا * وَ أَمَّا الْغُلَمُ فَکَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَیْنِ فَخَشِینَآ أَن یُرْهِقَهُمَا طُغْیَنًا وَ کُفْرًا * فَأَرَدْنَآ أَن یُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَیْرًا مِّنْهُ زَکَوهً وَ أَقْرَبَ رُحْمًا * وَأَمَّا الْجِدَارُ فَکَانَ لِغُلَمَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی الْمَدِینَهِ وَ کَانَ تَحْتَهُ کَنزٌ لَّهُمَا وَ کَانَ أَبُوهُمَا صَلِحًا فَأَرَادَ رَبُّکَ أَن یَبْلُغَآ أَشُدَّهُمَا وَ یَسْتَخْرِجَا کَنزَهُمَا رَحْمَهً مِّن رَّبِّکَ وَ مَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِی ذَ لِکَ تَأْوِیلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَیْهِ صَبْرًا» . (4)

.

1- .البقره : 216 .
2- .آل عمران : 180 .
3- .الإسراء : 11 .
4- .الکهف : 65 82 .

ص: 201